سخنان جان اشتاين بك
سخنان جان اشتاين بك
انسان به بودن در هر جايي عادت مي كند و ديگر برايش سخت است كه از آنجا برود. نحوه فكر كردنش هم بعد از مدتي عادت مي شود و عوض كردنش سخت است.
((جان اشتاين بك))
==============
بزرگترين اميد آن است كه اميد را به قصد كشت، كتك بزنيم.
((جان اشتاين بك))
==============
نويسنده، وظيفه دارد، گنجايش پذيرفته شده ي انسان را براي شكوه و بزرگي روح و روان نشان دهد و آن را بستايد.
((جان اشتاين بك))
===============
نويسنده اي كه به كمال انسان، باور پابرجا نداشته باشد، نه احساس بخشش و پايبندي به ادبيات دارد و نه هرگز عضو خانواده ي ادبيات است.
((جان اشتاين بك))
================
گاهي برخلاف شكست و نابوديِ كمابيش قطعي، بايد نابخرد و بزدل باشيم كه در آستانه ي بزرگترين پيروزي نهفته مان، ميدان را ترك كنيم.
((جان اشتاين بك))
=================
ادبيات به ديرينگي گفتار است. ادبيات از دل نياز بشري به آن سرچشمه گرفته و هيچ تغييري نيافته است، جز اين كه نياز بشر به آن بيشتر شده است.
((جان اشتاين بك))
=================
اگر شاهراه زندگي، تنها دو راه بنيادي داشته باشد و مي بايست تنها يكي از آنها را برگزيد، چه كسي مي تواند ادعا كند كه كدام يك بهتر است؟
((جان اشتاين بك))
==================
در زندگي، مواردي هست كه حتي از دوستان آدم هم كاري ساخته نيست.
((جان اشتاين بك))
==================
انسان در دنيا تنها است و در ميان همنوعان خود، تنها است و چشم داشتِ هيچ گونه آسايش و دلداري از هيچ جا ندارد.
((جان اشتاين بك))
==================
آدم نمي تواند همه چيز را با هم داشته باشد.
((جان اشتاين بك))
ادامه مطلب